حمید رضاحمید رضا، تا این لحظه: 20 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دکترهای طب سنتی وسوالهای شما

باران باشید

هیچ وقت روح لطیفتون رو به گناه الوده نکنید .... احترام به پدر و مادر یادتون نره ..... درمقابل ظلم دفاع و در مقابل حق سکوت کنید .... حرفهای معنی دار بزنید و نه حرفهای طولانی و بیهوده .... فرزندان عزیز تر از جانم : باران باشید و ببارید نپرسید کاسه های خالی  از آن کیست . حمیدر ضا امروز  اردو پارک سرخه حصار رفته  و کوهنوردی داشتند وخسته وبا صورت قرمز برگشته .         ...
30 شهريور 1391

پدر بزرگ

داشتن پدر بزرگ برای نوه ها یه نعمته انشاا... هر کی داره خدا براش نگه داره وهر کی هم نداره خدا رحمتش کنه . بابا امان ما خیلی زحمتکش است و زحمتهای زیادی برای ما کشیده و ما از خدا میخواهیم تا به کمک کنه بتونیم براش  بچه های خوبی باشیم . پدر  ای چراغ خونه       مرد دریا     مرد بارون    با توزندگی یه باغه بی تو سرده مثل زندون  هر چی داریم از تو داریم             تو بهار ارزوها اگه نگیری دستامونو     می افتیم از پا   ...
22 شهريور 1391

عبادت

پیامبر فرمودند: هرکاری برای رضای خدا باشد عبادت است .حتی یک کار ساده . ر سول خدا فرمودند : کسی که بر نمازهای پنج گانه محافظت و مراقبت نماید این نمازها برای او در قیامت نور و وسیله ی نجات او خواهد بود .   درس احادیث کلاس دارالقران این هفته      حامد ...
22 شهريور 1391

پایان تابستان

جیگر گوشه های مامان امسال تابستان شمارو کلاس زبان نوشتیم . خدارو شکر دو دوره زبان رو تموم کردید . و موفق شدید . تا امسال تابستانها کلاس نمی رفتید ولی امسال خودتون دوست داشتید که زبان رو به صورت ادامه دار شروع کنید .  کلاسهای دارالقران رو هم که از اول سال تحصیلی قبل شروع کرده بودید در تابستان ادامه داداید و خیلی هم دوست داشتید . این کلاسها هم جنبه اموزشی داشت هم تفریحی ورزشی همراه با چند اردو که رفتید. در کنارش مسابقات وکلاس کامپیوتر هم بود و شما برای رفتن به کلاس ثانیه شماری میکردید . به شکرانه خدا تابستان پر باری را سپری کردید . ماه رمضان پر فیض  و گشت وگذار های خانوادگی وسفرو گذراندن جشنهای عروسی هم داشتیم. فرزندان...
22 شهريور 1391

گفت و گوی مادرانه

  پسرای گلم  گاهی اوقات مامانی دلش میخواد باهاتون حرف بزنه . حرفهایی که شاید شما توی این زمان حوصله شنیدنش رو نداشته باشید ولی گذشت زمان به شما این وقت رو میده که با دقت حرفهای مامان رو بخونید و ...... نفسهای زندگیم   حضرت علی فرموده : روزهای زندگی به دو شکله .  یک روزش با شما وروز دیگه بر علیه شما   روزی که با شماست مغرور نشوید  وروزی که علیه شماست نا امید نشوید  چون هر دو پایان پذیر است . بنابراین   عزیزای دلم تو زندگی از هیچ چیز نترسید واگه خدای نکرده یه روزی زمین خوردیدوقتی بزرگ و عزیزید که دوباره بلند بشید...
21 شهريور 1391

پسرهای گلم

            پسرهای گلم و عزیزتر از جانم .... از اینکه لحظه به لحظه بزرگتر شدنتون رو میبینم خدا رو شکر میکنم و شادی شما رو با هیچ چیز توی دنیا عوض نمیکنم .... دستتون دارم ..... بعضی وقتها دلم واسه نوزادیتون تنگ میشه  اون وقتی که هر دوتا با هم شیر میخواستید یا زمانیکه براتون شعر میخوندم و با حرکات دست هر کدومتون رو مخاطب قرار میدادم و مواظب بودم که هر دوی شما بدونید با خودتونم .... روزهای پرکار وشیرینی بود و قابل توصیف نیست ان حسی که خدا شما رو بمن داد...   ...
21 شهريور 1391

اولین سالگرد اقاجون

     پایان مرداد روزهای تلخی رو به یادمون میاره ... عزیزی که برای خانواده مثل یه چراغ راه روشن بود و همه ی خانواده با او روزهای خوشی رو گذروندن ..... اقا جون خیلی جای خالیت سنگینه از پیش مارفتی و مارو تنها گذاشتی هر روز که میگذره بیشتر نبودنت رو احساس میکنیم وجود نازنینت . سایه ای بود که تو خستگیها تسکینمون میداد قلب مهربونت ....    حرفای شیرینت ...      هرچی بگم کم گفتم   اقاجون دعامون کن   ...
21 شهريور 1391